- ته سبو (تَهْ سَ)
ته شیشه و ته مینا و ته پیاله و ته جام و ته پیمانه و ته جرعه. کنایه از شراب اندک که در ته سبو و شیشه و غیر آن بماند و این همه مقطوع الاضافت اند و به اضافت نیز آمده است. (آنندراج). بازماندۀ شراب در کوزه و سبو. (ناظم الاطباء) :
بیا ساقی ای بر تو ختم آب رو
بده ته سبوئی به این خاک شو.
ظهوری (از آنندراج)
بیا ساقی ای بر تو ختم آب رو
بده ته سبوئی به این خاک شو.
ظهوری (از آنندراج)
